تولد خوبی ها

مادر شهیدان محمدزاده

ميخواهم برايتان از شير زني بگويم که با آمدنش انوار الهي را با خود براي
زمينيان به ارمغان آورد و سرود لبانش مقاومت و پاسداري بود. مادري از
قبيله زينب(سلام الله عليها) که فرزندان خود را فداي دينش کرد و همچون زينب سرو قامت ماند تا به همگان گوشزد کند که ما از هيچ چيز نمي هراسيم.

زمزمه هايي در شهر پيچيده شده بود همه جا صحبت از زني بود که مي گفتند بچه اي در شکم دارد که اذان مي گويد و صداي
دلنشيني دارد. وقتي اين ماجرا به گوش رضاخان رسيد او احساس خطر کرد که
مبادا او کسي باشد که حکومت او را سرنگون کند از همين رو به مأمورانش
دستور داد تا آن زن را دستگير کنند. او را در يکي از بيمارستان هاي خصوصي
تحت مراقبت کامل نگهداري کردند که اگر فرزندش پسر بود او و پسرش را بکشند
و اگر دختر بود آزادشان کنند. روزي از اين روزها در نزديکي سحر ناگهان به
اذن خدا نگهباناني که جلوي اتاق آن مادر کشيک مي دادند به خواب رفتند
ناگهان
چند نور که ميگويند فرشته بودند وارد اتاق شدند و آن فرزند را به دنيا
آوردند و اورا در پارچه سبزي پيچيدند و در کنار مادر گذاشتند و رفتند.
خواست خدا اينگونه بود که فرزند دختر بدنيا بيايد و آنها نجات يابند (گفته
مي شد فرزند تا اواخر وضع حمل احتمال پسر بودن داشت) وقتي سربازان بيدار
شدند و ديدند فرزند دختر است آنها را آزاد کردند.آري خواست خدا بر اين بود
تا او بماند و فرزندان صالحي (شهيدان محمد زاده) را به دنيا بياورد تا جانشان را براي آرمان هاي مقدسشان فدا کنند.

وصف هاي کثيري از قبيل شفا دادن مريضان و مستجاب الدعوه بودن در رابطه با اين مادر غيور گفته شده که در مطالب بعدي برايتان مي گويم.   ادامه دارد...

ابوالحسن محمدزاده

(به روايت از ابوالحسن محمدزاده نوه مادر شهيدان ابوالحسن ، ابوالقاسم وهادي محمدزاده)






گزارش تخلف
بعدی